۱۳۹۲ آذر ۲۴, یکشنبه

سزای مردمی که به هیچ چیز اعتراضی ندارند,چیست؟

مامان بزرگ خدابیامرزم میگفت:
 دیاری بود که مردمش به هیچی اعتراض نداشتند. پادشاهشون هر بلایی سرشون میاورد بازم اعتراض نمی کردند. خود پادشاه دیگه ذله شد و به وزیرش گفت: چه کنیم خسته شدم.
وزیر گفت: هرروز که مردها به سرکار می روند در دروازه از آنها حق خروج و ورود بگیریم.
 چند ماه گذشت بازهم اعتراضی نشد. پادشاه واقعا خسته شده بود گفت: حالا چه کنیم وزیر؟
 وزیر گفت زنها رو از مردها جدا کنید.امکان ندارد طاقت بیاورند وشکایت نکنند.

مردها همه از زنها جدا شدند مردها یه طرف شهر زن ها طرف دیگه باید زندگی میکردند.

روزها گذشت باز هم اعتراضی نشد. شاه دیگر داشت دق می کرد به وزیر گفت : حالا چه کنیم وزیر؟
 وزیر گفت: هر روز صبح وقت رفتن سر کار و زمین هایشان دم دروازه شهر آنها را صف کنید و چوب در کونشان کنید.مطمئنم دیگر حتما شکایت می کنند.
از فردا مردها صف می کشیدند و برای رفتن سرکار و زمینهایشان , خم میشدند تا چوب در کونشان فرو کنند.
 چند روز گذشت تا اینکه یک روز صبح مردی گفت: من اعتراض دارم.
پادشاه خوشحال فریاد کشید: بگو بگو اعتراضت چیست؟

 مرد گفت: لطفا تعداد افرادی که چوب در کونمان میکنند را زیاد کنید که زودتر به سرکارمان برسیم...

چقدددددددددددر این داستان برایم امروز آشناست...

سزای مردمی که به هیچ چیز اعتراضی ندارند, چوب در کون است!

۱۳۹۲ مهر ۲۴, چهارشنبه

تمایل جمهوری اسلامی به حل مذاکرات اتمی زیر لحاف!

به نظر من کلا مذاکرات 5+1 باید زیر لحاف انجام بشه! مطمئنم زودتر از اینا به نتیجه میرسه. این عکس کاملا تمایل جمهوری به تمام معنا اسلامی رو به این مسئله نشون میده...




میگم چه خبر چی شد؟ کسی از زیر لحاف خبری داره؟ به نتیجه ای رسیدن یا هنوز نه؟ امشبم شب جمعس! یه تکونی به خودتون بدین شاید حل شد دلارم دوباره هفت تومن شد بلکم کمتر!
یاااااااا علی...............

۱۳۹۲ مرداد ۳, پنجشنبه

پماد الاغ اصلی روی درودیوارهای مشهد!

پماد الاغ اصلی جهت دردهای رماتیسم آرتروز,کمردرد,پادرد و درد های مفصلی!
لطفا این پماد را با نشان اصلی خریداری کنید!


۱۳۹۲ خرداد ۲۶, یکشنبه

یکی به من بگه اینا از چی خوشحالن؟

دیشب از ورزش برگشتم دیدم راه نیست. ترافیک شدید بود اونم بخاطر یه عده ی کمی که مثلا میخواستن خوشحالی کنن. دلقک بازی های مسخره که واقعا به عنوان یه انسان  خجالت کشیدم. جالب اینجاست که وقتی داشتیم به زور از یه فرعی میرفتیم بیرون بلکه از ترافیک خیابون اصلی فرار کنیم یه خانواده بهمون فحش دادن گفتن ننگ برشما که رای دادین!؟ اینو دیگه کجای دلم بذاشتم؟
بهتر دیدم از مسیری که رد شدم عکس بگیرم برای ثبت در تاریخ و حافظه ی کوتاه مدت بعضی ایرانیها که به حافظه ی ماهی گفتن زکی!
حالا خوشحالید؟ چی شد؟ ارز ارزون شد؟ زندانی ها آزاد شدند؟ دوباره به یه آخوند رای دادین که چی بشه؟ بازم که تقلب شد که؟ بازم که آرای باطله رو به نفعش حساب کردن تا به دور دوم کشیده نشه که؟ پس از چی خوشحالید؟
آخه ملت!!!!!!!!!!!!
آخه چی بگم به شما؟ از چی الان خوشحالید؟ این کارناوال مسخره که راه انداختید واسه چی بود؟ جز ترافیک دود و سروصدا چی نصیب شما شد؟
 ماشین عروس درست کردید واسه روحانی؟ اون نیازی به ماشین عروس شماها نداره خودش اندازه کافی عروس میبره خونه بی نیاز به ماشین عروس شما فقط با پول شماها!
یه چیز روزنامه مانند هم درست کرده بودند مثل زمان انقلاب که شاه رفت امام آمد ! با این مضمون که محمود رفت روحانی آمد!
خب! محمود رفت چی شد؟ مگه اون از کره مریخ اومده بود از خودشون نبود؟ حالا محمود رفت احمدی بای بای ! خب کی اومده مگه؟ کسی غیر خودشون!؟ آخه چرا؟ چقددددر!؟
حالا برید به سادگی خودتون بخندید و شاد باشید. امیدوااااااارم که همیشه شاد باشید و متوجه حقیقت نشید که خیلی بد میشه براتون.

اینم چندتا عکس از کارناوال مسخره دیشب اهواز 25 خرداد 92 در سالگرد تاریخی روزی که یه عده جوان ایرانی ... چی بگم !
اونی که باید بدونه میدونه اونی که نخواد بدونه هیچ جوری نمیشه حالیش کرد...





۱۳۹۲ خرداد ۷, سه‌شنبه

بر زخم انتخاباتم نمک می پاشم, مباد که دردش را فراموش کنم!

تن  و روح من هنوز از انتخابات زخمیست و هم من همیشه بر این زخم نمک می پاشم و هم خود دولت نامردان! مبادا فراموش کنم انتخاباتی که مرا زخمی کند انتخابات نیست, انتصابات است و من نباید با شرکت در آن به انسانیت و شعور خود توهین کنم و به روح کشته شدگان راه آزادی وطنم "ایران" بی احترامی.
الهام گرفته از جدیدترین پست مسیح علینژاد در فیس بوک.
من رگِ انتخاباتم درد می کند....هنوز و تا همیشه انگار این درد با من خواهد بود....



۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۸, شنبه

از ماهواره تا بنیاد شهید و انتصابات!


شما هم ماهواره هاتون هی قطع میشه؟ بس که یکی درمیون دیدم خسته شدم بی خیال شدم! اینا خیال کردن حالا ماهواره رو خراب کنن پارازیت بندازن من میرم سیمای میلی نگاه میکنم؟ حاضرم برم غاز بچرونم ولی تی وی جمهوری اسلامی نبینم!
 اگه ببینم تا بعد امتحانات پسرم بازم قطعه, خوب چه بهتر میریم چادر میزنیم توی یه جای خوش آب و هوا از همه چی هم راحت میشم. پسرمم عین تارزان بزرگ میکنم خیی هم خوبه!
 شوهرمم تا خواست حرف بدی بزنه از کوه پرتش میکنم پایین از بنیاد شهید هم کارت میگیرم تا جزو خانواده شهدا بشم, هم خودم دوباره کنکور دکترا شرکت میکنم هم پسرم توی کنکور راحت قبول میشه و میتونیم هزار امکانات دیگه داشته باشیم.
 والله بلله من آدم سراغ دارم که چوپون گله بوده از کوه افتاده رفته کارت جانبازی گرفته الانم کلی مال منال داره.آدم سراغ دارم رفته دیدن مناطق جنگی خوزستان یواشکی یه چیز رو زمین دیده برداشته آورده خونه نگاش کنه دس دسش کرده منفجر شده سه تا انگشتش قطع شدن بازم رفته با کاغذبازی و آشنابازی کارت جانبازی گرفته اونم از نوع دوآتیشه که هرکی نشناستش فکر میکنه هشت سال جنگو جنگیده!
 ولی بابای معلم و بدبخت من که توی جنگ دوتا چشاشو از دست داده گفت خواست خدا بوده الانم کلی پشیمونه که چقدر به ماها ظلم کرده با این کارش!
 البته دیگه پشیمونی که سودی نداره! داره؟ 

در آخر هم بگم خودشونم بکشن من رای نمیدم.
من فقط یکی هستم ولی همین یه رای ندادن هم یه نه به انتصابات و رژیم هست!
سال 88 هرچقدر به یه نفر که خیلی دوسش داشتم گفتم بابا اینا همش بازی رای دادن بیخوده همش خودتو گول میزنی فکر میکنی یه اتفاقی میوفته به خودت امید سبز میدی بعدش یهو ناامید میشی دپریشن میگیری! گوش نکرد که نکرد. منو هم قسم داد بخاطر اونم شده رای بدم منم اولین و آخرین رای عمرم رو دادم و فرداشم بهش گفتم دیدی؟ حالا هی برو قرص افسردگی بخور باز برو توی غار تنهایی خودت ببینم میتونی با خود خوری و خودکشی تغییری توی این رژیم بدی؟
هنوز که هنوزه توی شوک اون سال مونده و نمیخواد تکون بخوره و باور کنه چه کلاه گشادی سرش رفت. منم فهمیدم کسی که خوابه رو میشه بیدار کرد ولی کسی که خودشو به خواب زده با فریاد و لغد هم نمیشه بیدار کرد.
از نظر من همه کاندیداها از اون اولش تا آخرش از خامنه ای رفسنجانی تا موسوی کروبی همه سروته یه کرباسن. حالا یه عده برن برای خودشون بت بسازن نظرشون محترم ولی از نظر من هرکسیو باید از سابقه ی اون شخص شناخت و سابقه ی همه ایناهم نشون میده که همه از یه کرباسن و صدالبته اگر تفاوتی هم داشته باشن در نوع ماهیی هست که هرکدوم از این آب گل آلود واسه خودشون می گیرن.فقط در نوع ماهی صید شده تفاوت دارن ولاغیر!
من فقط نظر خودمو بدون هیچ نوع توهینی گفتم کاری به کار کسی هم ندارم. کسانی هم که جونشونو چه زمان شاه چه بعدش به هر دلیلی از دست دادن هم برام با ارزش هستند و معتقدم واقعا کسی که از جون مایه میزاره یه انسان واقعی هست و به نوعی شاید انسان واقعا خوب و پاک فقط یه انسان مرده باشه! کسی که از جونش برای عقیدش مایه گذاشته!
 عجب اینم همین الان به ذهنم رسید بخدا! خوش به سعادتشون که با شجاعتشون عاقبت بخیر شدن و راحت آسودن الان و دیگه ظلمی نمیبینند.

خلاصه ببین بحث از قطع شدن ماهواره به کجا کشیده شد. هی هی هی هی ...
از پراکندگی مطلب عذر میخوام اینم یه درد و دلی بود که دلم میخواست با بقیه درمیون بزارم.
شاد و سلامت باشید و با خرد...

۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۰, سه‌شنبه

روز زن ایرانی روزیست که زن ایرانی محترم شمرده شود!

من به عنوان یه زن ایرانی و یه مادر, اگه قراره تولد زهرا روز من باشه میخوام صدسال سیاه نباشه!
 بنابراین نه تبریکی رو جواب میدم نه اس ام اسی رو نه هدیه ای رو قبول میکنم.
این همه مادران زجر کشیده که در انتظار فرزندانشون هستند و هزاران زن رنج کشیده که به تنهایی بار خانواده رو علاوه بر همه توهین ها و نادیده گرفتن ها به دوش میکشن , ارزششون میلیون ها برابر بیشتراز کسیه که هیچ چیز درستی برای یادگیری نداره و تازه دشمن خونی ما ایرانی ها هم هست.
زنده باد هزاران زن و مادر ایرانی که مثل کوه پشت خانواده هستند و هیچکس هم قدرشونو نمیدونه بازم از تلاش دست نمیکشن.
زنده باد میلیون ها زنی که با هزار بدبختی شرافت انسانیشونو حفظ میکنند و کسی هم از درد دلشون خبر نداره.
تنشون سلامت دستشون پرتوان و عزیزانشون در کنارشان بادا که یه زن هیچی جز این که عزیزش در کنارش باشه نمیخواد. 
وقتی هنوز دیه و ارث من نصف یه مرد حساب میشه وقتی نود درصد حقوق شهروندی من و مرد مثل هم نیست. پس چه روز زنی؟ چه جشنی؟ 

روز زن ایرانی روزیست که زن ایرانی محترم شمرده شود و حقوقش با مرد یکسان, نه بیشتر نه کمتر.
 هردو کاملا برابر و انسانی!

پست رو بدون هیچ توهینی حتی به زهرا نوشتم که به عقیده هیچکس هم بی احترامی نکرده باشم حتی اگه عقیدش کاملا خلاف من باشه!

۱۳۹۲ اردیبهشت ۴, چهارشنبه

۱۳۹۲ اردیبهشت ۱, یکشنبه

اوسا چاخان از مصوبات مجلس هم بی خبر است!

بازهم اوساچاخان به اهواز اومد و یه مشت چرت و پرت به خورد ملت داد. بس که مصلی خلوت بود خودشون هم روشون نمیشد مردم رو زیاد نشون بدن. همون جمعیت کم هم که از تی وی دیدیم مرتب توی حرف احمدی نژاد میپریدند و میگفتند ریاکاری بیکاری ...
یه جا یه نفر گفت اجازه ساخت و ساز نداریم احمدی نژاد از پشت سریاش پرسید چی میگن؟ چرا اجازه ساخت و ساز ندارن؟ بهش گفتن مصوبه مجلسه گفت مجلس مصوب کرده؟ یعنی خودش از مصوبات مجلس خبر نداشت! بعدشم پخش زنده قطع شد...
بعد از مدتی پخش زنده شروع شد باز وعده وعید دروغ چاخان و خر کردن مردم که من لرم من بختیاریم من عربم و میخوام دودرصد حق نفت بدم به خوزستان و هوی مردم.
باز هم پخش زنده قطع شد بخش پایانی هم دیده نشد.
اینم از این سفر اوسا چاخان به اهواز.
آخرش سروته حرفاش هیچی نداشت هیچ گهی هم نخورد بلانسبت شما...
این یه خبر خام بود حتما دوباره خبر تکمیلی رو خواهم داد.

۱۳۹۲ فروردین ۲۹, پنجشنبه

بسیجی ها چی بودند, چی به خورد ما داده بودند!

 زمان جنگ مدتی از اهواز به خاطر بمب و موشک و راکت رفتیم یکی از روستاهای اطراف رامهرمز.دختر یکی از همسایه های اهل ده زن یه بسیجی که فامیلشون هم بود شده بود.
اون زمان بسیجی ها هنوز توی ذهن مردم جزو معصومین بودند!
اون زن واقعا زیبا بود یعنی چنان که باور کنید هنرپیشه های هالیوودی جلوش لنگ میندازن. این زن زایمان کرد و دختری آورد کپی برابر اصل عین عین خودش یه عروسک زنده. طوری که اگه یه روز نمیدیدمش دلم تنگ میشد واسه اون عروسک. در عالم نوجوانی هرروز با بچه بازی میکردم و عاشقش شده بودم.
روزی دیدم دستش صورتش و مچ پاش لکه هایی داره. لکه های سیاه و کبود که انگار با ماژیک سیاه کرده بود بس که تنش سفید بود. گفتم: اینا چیه؟ گفت: شوهرم زده!
 منووووووووووووووو میگییییی چنان تعجب کردم چنان تعجب کردم گفتم: اون که بسیجیه هر ماه میره جبهه! اون چرا زده؟ گفت: میگه چرا دختر زاییدی!!!
 وااااااااااااای هیچ وقت اون روز یادم نمیره اگه شوهره رو میدیدید. عین مارمولک زشت و بدقواره و بعد هم که فهمیدم بی شعور. هیچ وقت اون خاطرات و اون لحظات شوک حاصل از واژگون شدن تصوراتم یادم نمیره که چه ها به خورد ما میدادند و توشون چی ها بود!
همیشه فکر میکردم اخمش توی خودش بودنش سر سنگینیش و اینا همش بخاطر محجوبیتشه نه عصبانیت و بداخلاقیش ولی...
اون روز اولین روز آگاه شدن من از ماهیت انقلاب, انقلابی ها, بسیجی ها و کلا اونایی بود که سنگ امام و جنگ و اسلام و اخلاق و اینا رو به سینه میزدند و فهمیدم همش کشک....
چندسال قبلش  یه دوست دیگه داشتم که هروقت میرفتم خونشون همیشه سیاه پوش بودند و بعدم که خودشون از سیاه درومدن مامان دایی و بقیه بزرگتراشون سیاه پوش. با اینحال مادرش همیشه با محبت بود لبخند میزد ازمون پذیرایی میکرد بوسمون میکرد تو عالم بچگی میومد توی عروسک بازی ها و خاله بازی ها مهمونمون میشد و من همیشه میدیدم چشماش برق میزنه ولی نمیدونستم از اشکیه که ته چشاش لونه کرده.
یه روز از دوستم که خواهر خوشگلی از خودش یه سال کوچیکتر داشت پرسیدم بابات کو پس هیچوقت نیستش! گفت بابام مرده اعدامش کردن! محسن رضایی اعدامش کرد!
دهنم خشک شد توی دلم گفتم اعدام یعنی چی؟ یعنی کار بدی کرده؟ خدایا یعنی چی؟
توی عالم بچگی اعدام معنای وحشتناکی برام داشت. خیلی وحشتناک.
 بعدهااااااا وقتی داستان اول رو که چندسال بعداز داستان دوم بود اتفاق افتاد و معنای واقعی بسیجی رو فهمیدم تازه درک کردم چه انسان هایی که این رضایی و بسیجی ها که خود رضایی بهشون گفته بود بسیجی های یکبار مصرف, اعدام کردند, چه جنایاتی کردند و چه خانواده هایی رو عزادار...
از پراکندگی موضوعات عذر میخوام ولی بی ربط هم نیستن. اینا برای نسل امروز که خیلی چیزارو به چشم ندید و فقط شنید و شاید هم نشنیدند لازمه.
من از نسلی هستم که زمان شاه رو دید انقلاب رو دید جنگ رو دید بعداز جنگ رو دید و خیلی چیزای دیگه اونم توی اهواز و خوزستان...
یه تاریخ زنده ...
یه فسیلی هستم واسه خودم...

۱۳۹۲ فروردین ۲۷, سه‌شنبه

شکار پلنگی زیبا به دست انسان نمایی با عنوان استاد!

خیلی نیست که درباره بازگرداندن سمندر لرستانی که موجودی منحصربه فرد و رو به انقراض هست پستی داشتم و اینکه باید مواظب محیط زیست خود باشیم.
 نوشتم که بسیار در کوه دره دشت و طبیعت می گردم تا هم از محیط زیست بکر و زیبا لذت ببرم و هم بیشتر یاد بگیرم و به پسرم هم بیاموزم که پاسدار و پاسبان میراث بشریت و مادر طبیعت خود باشیم.
حال عکسی به دستم رسید که نمایانگر کسی است که خود را انسان می داند و نام خود را هم استاد! نهاده و با کمال شقاوت بی رحمی و بی شعوری پلنگی زیبا و نادر را با کمان شکار کرده و با کمال بی شرمی با آن عکس هم گرفته و با افتخار لبخند هم میزند.
واقعا از دیدن این عکس افسرده و ناراحت شدم.
تنها راه مبارزه با اینگونه موجودات انسان نما انتشار عکس ایشان و هرچه بیشتر رسوا کردن ایشان است.
ایشان آقای اوسعی هستند که این عکس رو در نت با افتخار منتشر کرده اند.



ظاهرا ایشون صلاح ندیده بقیه عکسها باقی بمونند یا شاید از خود نت پاک شده یا برای من دیگه باز نمیشد و فقط عکس آخر رو که افتخار داده بودند که پلنگ بیچاره فرش زیر پاشون بشه گذاشتند. از تاریخ عکسها کاملا مشخصه.


دوستان اطلاعات بیشتری از این استاد گرانمایه! میخواستند اینم پروفایل کلوب ایشان تازه فهمیدم چه اعجوبه ای هستند و چقدر خودشونو دوست دارند!

ایشون جادوگر اوز, درفش کاویانی, بهترین استاد  ,پادشه جن و خلاصه کلی لقب دیگه هم دارند که من خبر ندارم...


برگرفته از وبلاگ http://1esfand.com/?p=2086#more-2086
اینم نظر استاید فن دیگر خود دانید و کشته مرده های کور این آقا!
http://www.chn.ir/NSite/FullStory/News/?Id=104386&Serv=0&SGr=0

خبرگزاری میراث فرهنگی- گروه محیط زیست- در روزهای اخیر عکسی در شبکه های مجازی بازنشر می شود که نشان می دهد یک شکارچی با تیر و کمان پلنگی را شکار کرده است. در توضیح این عکس آمده‌:‌ شکار پلنگ با تیر و کمان در ایران توسط استاد اوسعی. این فرد اما شکار این پلنگ در ایران را تکذیب می کند و در حالی که می گوید در آفریقا اقدام به شکار پلنگ کرده است، ادعا می کند این عکس با فوتوشاپ تهیه شده و او در ایران پلنگی شکار نکرده است. با این حال بررسی ها حاکی از آن است که پلنگ، پلنگ ایرانی است.
پیگیری ها حاکی از آن است که این شکارچی پلنگ، «محمد اوسعی»، قهرمان تیر و کمان است. او در گفت و گو با CHN ایرانی بودن پلنگ را تکذیب کرد و گفت: «اصلا من پلنگی در ایران نزده ام و عکسی منتشر نکرده ام.»
او اضافه کرد:‌ در آفریقا پلنگ شکار کرده ام اما عکس های آن را منتشر نکرده ام.
او که گویا قهرمان تیراندازی با کمان است گفت که در آفریقا شیر و پلنگ شکار کرده است اما بابت نگرانی از سوئ استفاده از عکس ها، عکس این شکارها را در سایت شخصی خود منتشر نکرده است.
اما در حالی که اوسعی تاکید می کند عکس با فوتوشاپ تهیه شده است، «حر منصوری»، دیده بان طبیعت میانکاله به عنوان یک عکاس حرفه ای طبیعت در مورد این عکس ها به CHN گفت: «معمولا اشخاصی که سایت و یا ویلاگ دارند برای اینکه از تصاویر خود در ان استفاده کنند تصاویر را در یک سایت آپلود کرده و بواسطه یکسری کد و آدرس در سایت و وبلاگ خود استفاده میکنند. تمامی تصاویر محمد اوسعی در آدرسhttp://behtarinostad.persiangig.com/aks%20ostad/ روی سرور پرشیان گیگ اپلود شده است که غیر از تصاویر مربوط به شکار پلنگ بقیه در سایت خود استفاده کرده و این نشان میدهد که تصویر را برای استفاده اپلود کرده اما بعد از آن بیم اینکه مشکلی برایش ایجاد کند از روی سایت خود برداشته ولی تصویر در فضای پرشین گیگ هنوز وجود دارد.»
او در پاسخ به ادعای او که پلنگ، پلنگ ایرانی نیست نیز اضافه کرد:‌ «پلنگی که در این تصویر وجود دارد نمی تواند آفریقایی باشد.»

اینم خبر دیگری از ایشون و اینکه اگر شکار نکنید خیانت کردید!
اگر شکار نکنید خیانت کردید!+عکس

زیست بوم:  اخبراً در فضای اینترنت عکسی منتشر شده است که در آن شکارچی با کمانی در دست کنار پلنگی رو به دوربین لبخند می زند. با اندکی جستجو در اینترنت به این مطلب رسیدیم که گرچه با اطمینان نمی توان عنوان کرد که به قلم صاحب این عکس است اما در ستایش شکار با کمان نوشته شده است که  عیناً نقل می شود :
« خبر خوشی که باید به شما بدم اینه که شیری رو که میخواستم هم شکار کردم اما بنا به دلایلی از گذاشتن عکسش توی سایت معذورم.
.خب اون احمقی که میگه شکار باعث نابودی حیوانات میشه و دشمنی با محیط زیسته …. بهتره بجای حرف مفت زدن در اموری که بهش ربطی نداره و فهم و درکش نمیرسه بره یک کم اطلاعات خودش رو در زمینه ء شکار اضافه کنه.
برای یک همچین شکاری من بیش از ۲۰ هزار دلار تا حالا هزینه کردم در حالی که شکار شیر که امروز انجام دادم به تنهایی فقط ۲۵۰۰۰ دلار جواز شکارشه ! خب با این پولهای امثال ما شکارچیانه که حیوانات هنوز باقی هستند و نابود نمیشوند. وگر نه با سد سازیهای احمقانه و بدون دقت و بررسی و با پیشرفت ماشینی و شهرک سازیها و …. تا بحال همین تعداد حیوان هم ازبین رفته بود. کما اینکه با یکی از آگاهترین افراد محیط زیست آفریقا صحبت میکردم ایشان میگفت …تمام گونه های کمیاب آفریقا داشت از بین میرفت تا اینکه این سیستم به بخش خصوصی واگذار شد.
پس اگر محیط زیست و حیوانات را دوست دارید حتما شکار کنید.

جواب اوسعی به خبر شکار با کمان:
http://1esfand.com/?p=3537
 آیا شکار پلنگ ایرانی با کمان در ایران توسط استاد اوسعی صحت داشته ؟؟؟؟(سنگ قبری بر افسانهء دروغین شکار پلنگ در ایران آنهم با تیرو کمان تمرینی)

با سلام حضور عقلایی که صداقتشان انسان را برآن میدارد که فقط برای آنها بنویسید. راستش من  اساسا حوصلهء پاسخگویی به اراجیف را ندارم اما امروز…..من رو واقعا ببخشید . وقتی دیدم اینقدر مشهور شدم که از صدای جمهوری اسلامی هم بامن مصاحبه شده و در ضمن سایتهای مختلف هم  با اینکه با من مصاحبه نموده بودند ، ولی متاسفانه اخبار را یکجوری بدلی درج نموده بودند. ترجیح دادم چند کلمه حرف حساب بزنم آنهم با افرادی که اهل استدلال هستند.چون اساسا با افراد هتاک و بزدلی که بقول دوستان جز بی تربیتی کار دیگری بلد نیستند ، حرفی ندارم.بهر ترتیب دوستان … تازه امروز !!!یعنی   ۲۹ فروردین ماه ۱۳۹۲ تازه برای اولین بار این تصاویر منتسب به خودم را دیدم…. اما خدایی خودم هم خودم رو نشناختم !!!!اون فرد بی خردی که گفته این فرد من هستم، خب ببینید توی سایت من اینهمه عکس از منهکدومیکیشون شبیه این آقاست آخه ؟؟؟؟ این که اصلا هیچیش معلوم نیست !!! و تصویر دوم که مال منه آقا …. بله. تصویر پایینی من هستم. ببینم …(روی ادامهء مطلب کلیک کنید)
آقایانی که گفتند هر دو نفر اینها من هستم واقعا این دو تا یک جور دیدند ؟؟؟؟ به هر کورو کچلی این عکس رو بدی با اینکه عکس اول خیلی دوره اما کاملا متوجه میشه که اصلا هیچ شباهتی به من نداره نه قد و قواره و هیکلش ونه استایلش …اینه که من جواب این افراد نابخرد و سایتهای مزخرف رو نمیدم. حالا نکتهء بعد که هر بچه ای که تو عمرش یک خرگوش زده باشه میفهمه…. تاریخی که برای عکس اول جعل شده تاریخ ...

۱۳۹۲ فروردین ۱, پنجشنبه

حمله با نارنجک دستی(ترقه پیازی) به آرامگاه کورش بزرگ در موقع تحویل سال!



در جریان مراسم تحویل سال در پاسارگاد، عده ای با به هم زدن مراسم و شعارهای مختلف علیه مردمی که برای تحویل سال در این مکان جمع شده بودن، به طرف آرامگاه نارنجک دستی پرت کردن و همونطور که در عکس مشخص شده باعث آسیب رسیدن به مقبره و سیاه شدن دیوارهء آرامگاه شد؛که این حرکت با واکنش شدید مردم مواجه شد و یک نفر از میان مردم از مقبره بالا رفته و با لباس خودش سعی کرد سیاهیِ جهل و حماقت و بیشعوری رو پاک کنه

۱۳۹۱ اسفند ۲۸, دوشنبه

بازگرداندن سمندر لرستانی به خانه





قابل توجه دوستانی که قصد سفر به خوزستان در روزهای زیبای نوروز دارند.

طی یک کوهنوردی فرحبخش در کوه های استان خوزستان سمندری زیبا را یافتیم که رنگ های بی نظیرش چشم نواز و حیرت برانگیز بود.

محل زندگی این سمندر بی نظیر چشمه ای واقع در پای کوه هفت تنون بالاتراز روستای بولحسن از توابع سردشت دزفول هست.

 قدر داشته های خودمان را که در دنیا بی نظیر و تک هستند بدانیم.

 ما فقط برای چند دقیقه این مارمولک را گرفتیم ,برانداز کرده  و به خانه اش که چشمه ای پای کوه هفت تنون هست بازگرداندیم.

امیدوارم هرچند کم شما را علاقمند به دیدن این حیوان زیبا و مناظر بکر و فرحبخش آن منطقه کرده باشم. 

توجه کنید که در طبیعت فقط و فقط نزدیک به هزار عدد از این حیوان باقی مانده و جزو حیوانات رو به انقراض هست و بازهم تاکید میکنم که فقط و فقط در این منطقه زندگی میکند و در دنیا جای دیگری از این سمندر نیست.



امید که پاسدار طبیعت باشیم. 



اینهم اطلاعاتی هرچند کم از ویکی پدیا جهت اطلاع بیشتر:
سمندر لرستانی
سمندر کوهستانی لرستان[۱] یا سمندر خالدار قیصری یا سمندر قمصری یا سمندر خالدار امپراتور (نام علمی: Neurergus kaiseri) گونه‌ای سمندر بسیار رنگی است که در جنوب رشته کوه‌های زاگرس در نزدیکی شهبازان لرستان زندگی می‌کند.
سمندر کوهستانی لرستان دارای بدنی به طول ۱۴ سانتی‌متر است و پوست آن در قسمت پشتی قهوه‌ای رنگ با خال‌ها و یا نوارهایی زرد و یا نارنجی بوده که ظاهری زیبا به این دوزیست بومی ایران بخشیده‌است.سمندر کوهستانی لرستان نخستین بار در سال ۱۹۳۸ توسط کایسر (قیصر) از شمال منطقه شهبازان استان لرستان یافت شد. این گونه به عنوان یک گونه بومی منحصر اً درمرزهای جنوبی استان لرستان در بخش پاپی و شمال استان خوزستان یافت می‌شود.
چنین تخمین زده می‌شود که کل جمعیت بالغ سمندر کوهستانی لرستان کمتر از ۱۰۰۰ عدد باشد. رنگ‌بندی متفاوت و زیبایی این جانور سبب شده تا سودجویان به منظور فروش آن با قیمتی بالا در بازارهای آسیایی و اروپایی اقدام به صید بی‌رویهٔ این دوزیست کرده و آن را در خطر انقراض نسل جدی قرار دهند. مردم محلی نیز که آنرا به جای سمندر، ««مارمولک رنگی» می‌نامند، سالیانه تعداد زیادی از آنها را برای فروش در جشن‌های سال نو شکار می‌کنند.
تغییر اقلیم و بروز خشکسالی در منطقه نیز در کنار عوامل انسانی یاد شده سبب گردیده است تا اندک جمعیت باقی‌مانده از سمندرهای کوهستانی لرستان به سن تولید مثل نرسیده و تعدادشان در طبیعت روزبروز کاهش یابد.


۱۳۹۱ اسفند ۲۵, جمعه

آرزوی این روزا!


یه خونه ی رویایی توی این روزها...

یکی از کتابخونه های من

اینم یکی از کتابخونه های من که به زور تا تونستم توش کتاب جاکردم سه ردیفه! یه حااااااالی میده وقتی به کتابخونه هام نگاه می کنم. فقط کسی که درد کلام و کتاب داشته باشه حال منو درک میکنه. تقدیم به کتاب دوستان گلم.