۱۳۹۳ دی ۲۳, سه‌شنبه

مرور اندام شناسی در خیابان های شهر!

آقایون محترم بخدا من میدونم تو بدنم چی دارم اصلا یادم نرفته نیازی نیست تو خیابون همشونو مرتب برام تکرار و یادآوری کنید, حالا کلا از اندام شناسی و زیست شناسی خوشتون میاد محض یادآوری خودتون میگید یا میگید که خدای نکرده فراموش نکنید زن چی داره خب اون دیگه مشکل شماست ولی توروخدا تو دلتون مرور کنید بلند بلند زشته !

مرد کیست, زن چیست!؟

حتما شنیدین که مردا میگن همه زنا عین همن و زنها هم میگن همه مردا عین هم. بعد مردها میگن زن مگه مجبوری همه مردها رو امتحان کنی که بفهمی همه مثل همن؟ نمیدونم مردا چرا همه زنارو تست میکنن که آخرش به این نتیجه برسن که همشون مثل همن؟ 
بالاخره اول مرغ بود بعد تخم مرغ یا برعکس؟
حالا 
تا اونجایی که من مردا رو شناختم(از دیدگاه یه زن عقده ای که همه مردها طردش کردن! خب حتما متوجه شدین که این یا نظر بعضی آقایونه یا بعضی خانوما که خودشونم کاملا تو دلشون موافق مطالب ذیل هستند ولی خب دیگه همه که نباید همه چیرو رو کنن, زن های احمقی مثل من رو میکنن, چون ساده و احمقن!):


اونی که سکسش خوبه میخواد زنش هم سکسش خوب باشه هم خونه دار باشه هم بچه دار هم هرچی اون مرد میلشه در هرزمانی به هر وضعیت جسمانی به همه پوزیشن ها وارد باشه حال بده کلا الاستیک گرل باشه و اصلا مهم نیست این وسط زن چی میخواد و کلا به چی فکر میکنه چون زنا همشون عین همن اصلا فکر نمیکنن فقط باید بکنن!

اونی که اهل کتاب و شعره میخواد زنش هم فهمیده و اهل شعر و مطالعه باشه در عین حال مثل جنده ها بهش حال بده ولی جنده نباشه والبته کارهای خونه بچه داری مهمون داری اونم مهمونهای شاعر و فهمیدش و غیره هم یه خانوم کامل باشه درختخواب حال بده و بالاخره کار خونه و غیره هم که اصلا ردخور نداره بحثی توش نیست

اونی که اهل کوه و دشت و صحرا و گردش  در طبیعت بکر با چادر و سختی هاشه, زنشم هم اهل ورزش کوه گردش طبیعت در چادر خوابیدن سختی های این سفرها رو به جون خریدن در عین حال یه جنده به تمام معنا بچه دار خونه دار و غیررررررره که اصلا اینا کلا جزو وظایف زنه دیگه حرفی توش نیست.
اونی که اهل سکوته تودار و توی خودش, زنش کاملا درک کنه که اون اینطوریه ساکته آرومه هروقت میلشه میخواد بره تو لاک تنهاییش خانمش باید درکش کنه و بقیه مسائل تخت و خونه هم که گفتم چون وظیفه زنه اصلا بحثی درش نیست.

اونی که بچه دوست داره زنه بدبخت هی باید بزاد بزاد بزاد هیچیشم نشه بچه ها هم مزاحم مرد نشن به کاراش دخالت نکنن کلا مردونگیش فقط توی بچه انداختن اونم روی  دوش زنه و کارای خونه و تخت و غیره هم که اصلا دیگه کلا نباید بحث کرد.

اونی که درآمدش کمه مثلا کارمنده زنش کاملا باید به مسائل کاری شوهرش وارد باشه دیر اومدنهاش با همکارای زنش لاس زدن که اگه زن چیزی بگه یعنی حسوده . اگه حقوقش کمه باید با همون حقوق کم زنش براش جادو کنه همه چی مهیا باشه و نق هم نزنه پول بیشترم نخواد انتظار زود اومدنم نداشته باشه بقیه مشکلات بچه وغیره هم که هیچی بحثی توش نیست و در آخر زن خوب اونه که با همه اینا پس اندازم بلد باشه.

در تمام موارد بالا گاهی ممکنه آقا میلش کشید یه تنوعی درکار بده با خانمی دیگه باشه که زن باید تحمل کنه چون مرده کلا ژنتیکش اینه میتونه گاهی شاید دلش خواست ناخونکی به خانمهای دیگه بزنه و اگه خانم فهمید هیچی نگه چون حسودیه و اگه مرد پشیمون شد خانم خیلی راحت ببخشش و کلا قضیه دیگه منتفیه تا ایشالله خانم بعدی!

حالا در همه این موارد زن چی میخواد؟ 
زن شاید از سکس یه مرد از مصاحبت با یه مرد از هم خونه بودن با یکی دیگه از مسافرت با یکی دیگه از کتاب خوندن با یکی دیگه از بچه داشتن بخاطر تمام مسائل علمی و ژنتیکی از یه مرد دیگه و کلی مسائل دیگه دلش مردهای متنوع بخواد. این محااااااااااااااااااااله و حتی زن رو مرد میتونه خفه کنه اصلا زن حتی حق نداره فکررررررررشو بکنه که با مرد دیگه ای هم میشه بوووووود. چون اون مرد از نظر خود همه چی تمامه هرکاری کرده فقط وفقط برای رفاه و آسایش زنش و بچه ها کرده اصلا زن مگه عقل داره که بخواد فکر کنه اینو هم باید بسپره دست مرد کلا فقط و فقط زن یه کس باشه که دست و پا داره و مرد یه کیر که دست و پا داره و هروقت هم میلیش کشید فکر کنه و به زن هم دربعضی مسائل اجازه بده نظر مثتبش رو ابراز کنه و مرد هم با کمال میل و بزرگواری نظر مثبت خانم رو بپذیره و بهش افتخار بده.
نتیجه اینکه اگه مردها دلشون گاهی هوس کرد یه ناخونکی به زنای دیگه بزنن زن هیچی نباید بگه و حسوده ولی اگه زن بخواد همچین غلطی بکنه جندس!
خوب یه حرف تقریبا آخری باهات دارم بله با شما
من بیشعورم اصلا لیاقت تورو ندارم اصلا فکر نمیکنم وظیفه نشناسم گششششششادم کلا هرچی زحمتمو بکشی هیچ فایده نداره انگار میریزی تو چاه مستراح البته خودم اینو میدونم که چاه مستراحم گفته بودم که. پس وقتتو تلف نکن تو یه بار بیشتر زندگی نمیکنی چرا زندگیتو برای کسی که هیچ ارزشی نداره تلف میکنی؟ بابا برو زندگیتو بکن تو مردی و آزاد کلا مرد فقط حق زندگی داره و فکر کردن. مگه زن عقلم داره که فکرکنه این فقط به عهده مرده زن فقط باید گوش کنه و انجام بده و همیشه در هروقت که نیاز بود لنگاش واز باشه همین. 
برو زندگیتو بکن و وقت با ارزشتو با کسی که ارزش نداره هدر نده.
میگم آیا به نظرت ممکنه زنی اصلا وجود داشته باشه که لیاقت تورو داشته باشه؟ اصلا ممکنه همچین موجودی ساخته شده باشه؟ خب مایش یه گشتن توی دنیاس. نیاز نیست که خودتو محدود به یه زن کنی درسته؟ انقد بگرد ایشالله پیدا میشه. منم برات آرزوی موفقیت دارم لطفا اگه پیداش کردی توروخدا فقط به منم نشونش بده ببینم اینی که میگی چه شکلیه!

پ.ن: این گونه مردان در آخر برده و ذلیل یک زن همان زنی که دقیقا تمام مشخصاتی که برای زن بد میدانند دارد, شده و تا آخر عمر با کمال میل بردگی آن زن را خواهند کرد... 
اگه گفتین چراااااااااااااااا؟ چون پولدااااااااااره! بعله و تا اینجا این بود داستان ما
 فعلا دیگه خسته شدم تا بعد...
ببخشید هول هولی شد چون کارای دیگه هم دارم برم بهشون برسم.


کوه نور در چاه مستراح!

تو انقد خوبی که مثل خودم نمیتونی و نباید فقط مال یه نفر باشی. ما جهان شمولیم. هزاره ها درماست و ما در هزاره ها تکرار می شیم. به همین دلیله که خیلی چیزارو بدون اینکه یادمون بدند بلدیم ولی بازم حتما نیاز بوده به دنیا بیاییم که چیزای جدید بیاموزیم و به دیگران و حتی خودمون کمک کنیم.
همونطور که جهانی درون ماست می تونیم جهانی رو هم سیراب کنیم.
هنوز مسائل جسمانی برای من سخته که مال یکنفر نباشم یا نباشی, ولی شاید اینم بخاطر نوع تربیت و خودخواهی ماهاست.
هروقت باتو هستم چشمه ی دلم قل می زنه چه جوشان وچه زلال!
فوران می کنه!
انقدر چاه مستراح بودم,انقدر در من استفراغ کردند و ریدندو شاشیدند وتف کردند که... ولی تحمل کردم, تا تمام اخلاط سینه شون و سنگینی بار دلشون رو روی کسی که نمیتونه تحمل کنه یا درک کنه خالی نکنن.
 هرکسی این ظرفیت پالایش رو نداره که آلودگی های درون دیگران رو بگیره ولی از اونور آب زلال و تمیز بیرون بده و مثل خودشون کثیف وآلوده نشه.
چقدرررررر زجر کشیدم این میون, بماند; چقدر مردم و زنده شدم, چقدر سوختم و دوباره از خاکستر برخاستم بماند.
چقدر اعتماد به نفسم سرکوب شد, احساسم نادیده گرفته شد, چقدر تحقیر شدم هم, بازم بماند.
روزها میشد که برای روح تکانی دچار تشنجی می شدم که زجر و دردش ناگفتنیست. ولی باز هم گذشت و من باز برگشتم این بار پربارتر این بار پخته تر این بار مهرنوش تر...
اینها رو کسی میگه که یه زنه در کشوری که حتی زن بودن درش جرمه چه برسه به اینکه زنی بخواد خودش باشه و روی پای خودش و به مردی تکیه نکنه. 
چه برسه به اینکه حریف صدها مرد دیگه هم باشه چه برسه به اینکه وقتی مردی کنارش بود نه تنها احساس حقارت نکنه بلکه اون مردراحساس ضعف بهش دست بده, ولی برای سرکوب احساس حقارتش زن رو آزار بده و به زور بخواد اونو تحت سلطه بگیره و روحشو زندانی و اسیر کنه.
اینجا حتی زن بودن جرمه, ننگه, واااااااااای به اینکه زیبا باشه, دانا باشه, کتابخون باشه و انسانیت رو درک کنه!
این آغازیا پیش درآمد یا پی رنگیست برای کتابی که در آینده خواهم نوشت به نام:"
کوه نور در چاه مستراح!"
عزیزم تو تنها عشق منی, تنها کسی که خود خود خودم بودم پیشت. تنها کسی که تا به این سن رسیدم مثلش ندیدم. تنها کسی که میفهمید میفهممش و همین یعنی یه دنیا.
امیدوارم از بعضی حقایق این کتاب ناراحت نشی و درک کنی. البته امیدوارم...
ولی به هرحال تو تنها کسی هستی که همیشه هستی...
 شک نکن!